دلنوشته های من و همسر قشنگم

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ

بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ

وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ

إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ

ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
بلخره دست تقدیر ما رو بهم رسوند و این شد که :

روز نامزدیمون 1 تیر 93
روز عقد آسمونیمون 6 شهریور 93
روز عروسیمون 6 فروردین 94


ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ
☻♥☻
\█/\█/
.||. ||.

ღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღღ♥ღ

منو و اخمالو خان

يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۲۸ ب.ظ

زندگی در جریانه ... اختلاف سلیقه من و همسری زمین تا آسمونه، ولی چون زندگیمونو دوست داریم میجنگیم تا یه روزی به تفاهم برسیم  ... ولی این هیچی از عشقم به مهربان همسرم کم نمیکنه ها!!!!smiley1631.gif

در جستجوی یافتن یه آرایشگاه کل کرجو گز کردیم و مثل چک برگشتی اومدیم خونه ولی از اونجایی که کمی خنگ تشریف داریم یه لحظه چشم باز کردیم دیدیم با موسسه قرارداد بستیم اونم هرچی آرایشگاه درپیته بهمون معرفی میکنه و من نگون بخت باید یکیشو انتخاب کنم! با خیال اینکه بلخره توش یه مورد خوب پیدا میشه شروع کردیم به گشتن Peppy

اولیش افتضاح بود دوتا پیرزن نشسته بودن به عنوان میکاپ کار! دومیش یه کم امیدبخش تر بود انگار خدا عمری دوباره بهم بخشیده بود ولی یهو گفتن اوا ما که تو عید تعطیلیم!!! سومی قرار شد نمونه کارشو ببینم فرداش مجدد رفتم دیدم طفلک دختره ترمال به تمام معنا کرده بودن تو صورتش! رفتیم سمت پیروزی کوچه های تنگ و باریک یعنی من اگه تنها میرفتم اونجا سکته هرو زده بودم! انقد تو این کوچه و اون کوچه لولیدیم تا بلخره یه خونه قدیمی کثیف پیدا کردیم که زیرزمینشو کرده بود آرایشگاه یه آلبوم هم گذاشته بود جلوش که اینا نمونه کار منه! من هی ورق زدم دیدم به به چه عروسایی یکی از یکی دیگه قشنگتر Hippieولی تعجب برانگیز بود که اونا اصلن ایرانی نبودن!!!

من: اینا مدلهای خودتونه خیلی راسخ و محکم گفت بله!!! جلل الخالق مثلا این تابلوئه عربه!! اومده ایران اومده تو این لونه موش تا این خانومه آرایشش کنه!!! گفتم اینا ایرانین؟ گفت نه!! گفتم اونوقت کجایین؟ گفت مثلا این لبنانیه! این اروپاییه! گفتم یا خدا! اونوقت این اومده آرایشگاه شما؟ میگه نه اینا مدل منن!!!!! یعنی من این مدلی درست میکنم! Vikingاون لحظه خیلی جلوی خودمو گرفتم که جفت پا نرم تو شکمش! آخه خانوووم بوووووووووووووق عکس مدلهای خارجیو گذاشتی تو آرایشگات میگی مدلهای خودتن!!! ای تو روح خودت و هفت جد و آبادت!!!!Angry Elf

زدیم بیرون رفتیم سراغ بعدی... وسط راه ماشین جوش آورد و همسری مجبور شد بمونه پیش ماشین منو مامی رفتیم دیدیم یه ساختمون کثیف لجن بسته که شیشه‌هاش ریختن و چنتا جوون جعلق با شلوار شیش جیب جمع شدن دم ساختمون دارن سیگار میکشن! ساختمونش بیشتر به محل ترک اعتیاد شبیه بود تا آرایشگاه !!! انقد افتضاح بود که من حتی نتونستم وارد ساختمون بشم دیگه نتونستم جلوی خودمو بگیرم شروع کردم به گریه کردن!!! واسه حال بد خودم واسه اینکه منی که واسه مهمونی ساده هم نمیرم یه همچین جایی حالا واسه عروسیم باید اینجور جاها دنبال آرایشگر بگردم واسه اینکه با این تایم کمی که دارم عمرا بتونم یه جای خوب پیدا کنم و آخرشم میرم یه جا ترمال میزنه تو صورتم و یه عمر میخوام غصه بخورم که حیف کاش اینکارو نمیکردم واسه اینکه منی که آرایشگاه خوب نمیرم مطمئنا عکس و فیلمم بد میشه و کلا خاطره بدی تو ذهنم میمونه!

تو مسیر برگشت فقط داشتم گریه میکردم به همسری هم گفتم توروخدا با این وضع اصلا عروسی نگیریم من اگه خاطره مراسم نداشته باشم خیلی بهتره از اینکه یه خاطره کذایی بد تو دلم بمونه! میگم یه کلام آقا ما عروسی نگرفتیم!!! نه اینکه پس فردا روم نشه عکسمو به کسی نشون بدم یا از یادآوری اون روز گریه ام بگیره!!!

اون شب کلی با همسری حرف زدم قرار شد بره موسسه رو کنسل کنه. فرداش رفت و از اونجا زنگید که نه کنسل نمیکنم! قالب تهی کردم. خدایا ما این همه با هم حرف زدیم! قرارما این نبود... نمیدونم والا حس کردم حرفام پشیزی ارزش نداره! منم که اینجور مواقع تنها کاری که ازم برمیاد گریه است!!! قراره تا پنج شنبه صبر کنیم و چنتا مدل دیگه هم ازش ببینیم. آخرشم میشم مث عروس مردگان یه زامبی به تمام معنا .........Smiley from millan.net

مث یه مرغ پرکنده شدم! تنهام خیلی تنهام... هیچ کی نیست یکم کمک فکری کنه یکم راهنمایی کنه ...

آخ چقد عروسی گرفتن دنگ و فنگ داره چقدر استرس داره!!! نمیدونم همه این مدلین یا فقط ما اینجوریم!

الان همسری داره فاز مثبت بهم میده میگه دیدتو مثبت کن ولی نمیدونم چجوری مثبتش کنم فعلا هرچی آدم شیرین عقل اطرافمه از همکارام تو دوستام تو وایبر دارن فاز منفی میدن یکی نیست بهشون بگه برو کشکتو بساب بابا خودت به چیت مینازی که هی ره ب ره میای منو سین جین  میکنی؟ Albert Einstein

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی